او که منجی است …
در ورزش، رشته ای به نام نجات غریق وجود دارد که ماهیتش همچون شغل پرستاری نجات جان انسان ها است. وقتی به یک نجات غریق خبر می دهند که فردی در حال غرق شدن است، همه خود را فراموش می کند و دل به آب می زند تا نجات دهنده جان یک انسان باشد.
در روزهایی که ویروس کرونا، مرز نمی شناسد و با تمام کوچکی اش، زندگی تمام انسانها در هر شغل و طبقه ای را تحت الشعاع قرار داده و خانواده های زیادی را در غم از دست دادن عزیزان شان فرو برده است، کادر درمانی و پزشکی، زندگی شان را با زندگی بیماران کرونایی گره زدهاند و روزهای زیادی است که شبانه روزی برای بهبود مبتلایان به کووید ۱۹ تلاش می کنند.
به گزارش ایسنا، در شهرستان خرمشهر استان خوزستان نیز یک ورزشکار و مربی نجات غریق، به نام “نهال سادات اکبریان” این بار با پوشیدن لباس سفید پرستاری، دل به دریا زده و در بخش آی سی یو بیمارستان ولی عصر خرمشهر، به فکر مراقبت از جان انسان ها و بیماران کرونایی است.
در ادامه گفتوگوی ایسنا با این پرستارِ ورزشکار را می خوانید.
از پرستاری تا علاقه مندی به نجات غریق
متولد سال ۱۳۶۱ هستم و زمانی که در مقطع دبیرستان تحصیل می کردم، خواهر کوچکترم در رشته شنا فعالیت داشت و من هم وقتی کار او را دیدم، به شنا علاقه مند شدم و بدون این که در کلاس های آموزشی شرکت کنم، این رشته و شنای قورباغه را یاد گرفتم. تصمیم گرفتم در این رشته بیشتر پیش بروم و شنای پروانه را هم یاد بگیرم.
در این میان نیز وقفه ای ایجاد شد و زمانی که به عنوان پرستار در بیمارستان مشغول به فعالیت بودم، تصمیم گرفتم، شنای پروانه را زیر نظر مربی آموزش ببینم که در همین زمان، فعالیت در رشته نجات غریق هم به من پیشنهاد شد. در کلاس های آموزشی شرکت کردم و با وجود این که در بیمارستان شیفت شب بودم اما صبح روز بعد، با علاقه بسیار در کلاس های نجات غریق شرکت می کردم و توانستم مدرک نجات غریق را دریافت کنم. در کل به ورزش علاقه مند هستم و پیش از این نیز در رشته های ایروبیک و بدمینتون فعالیت داشتم.
برای منجی بودن باید عاشق بود
نجات غریق برای من یک رشته هیجان انگیز است و واقعا نجات جان یک انسان و حیات بخشی مجدد به آن، حال یک ناجی را بسیار خوب می کند. من به نجات غریق به عنوان یک شغل نگاه نمی کنم و علاقه شخصی ام هست و منتظرم با بهبود شرایط و بازگشایی مجدد استخرها، بیشتر به این رشته بپردازم. به نظرم برای این که منجی باشی باید در ابتدا عاشق بود و منجی غریق بودن، یک کار دلی و عاشقانه است.
آی سی یو و تمام سختی هایش…
من ۹ سال است که در بخش آی سی یو کار می کنم و در مجموع با کمبود نیرو و شیفت های سنگین مواجه ایم که البته این مشکلات کشوری است و همه پرستاران با این مشکل مواجه اند. خیلی زمان استراحت نداریم و سختی کارمان بسیار است.
در مدت زمانی که با شیوع کرونا مواجه بوده ایم، به ویژه در تعطیلات عید نوروز نیز شیفت ها و ساعت کاری مان بیشتر شد. یک پرستار در واقع همه کاره یک بیمارستان است و باید حتی اگر از شیفت های زیاد هم خسته است، با تمام وجود و شادابی در محل خدمت خود حاضر شود و از جان انسان ها مراقبت کند.
فکر کنید در همین ساعت های کاری زیاد، برخی خانواده ها نیز شرایط ما را درک نمی کنند. باور کنید پرستاران اصلا انسان های بداخلاقی نیستند و تنها نیاز به درک شدن دارند. ما تنها به فکر این هستیم که وظیفه مان که مراقبت از انسان های بیمار است را به بهترین نحو ممکن انجام دهیم. ما در کارمان جدیت داریم که برخی نام آن را بداخلاقی می گذارند.
مواجه با اولین مبتلا به کرونا
من در بیمارستان ولی عصر خرمشهر فعالیت دارم و بیماران کرونایی که تست شان مثبت باشد را به بیمارستان طالقانی آبادان منتقل می کنیم. مدتی پیش سی تی اسکن ریه یک آقای دیالیزی و دیابتی که اتفاقا همسایه خود ما هم بود، نشان از این داشت که به کرونا مبتلا شده است و این اولین مواجه من با یک فرد مبتلا به کرونا بود.
شاید در ابتدای امر وقتی متوجه می شویم که یک نفر مبتلا به کرونا است، همه بترسیم ولی ما پرستاران با رعایت نکات بهداشتی، مقابل این اتفاق مانند سایر حوادث، صبور و خونسردانه عمل می کنیم تا به بیمار نیز آرامش دهیم. در هر صورت این بیمار از بخش آی سی یو بیمارستان ولی عصر خرمشهر برای درمان به بیمارستان طالقانی آبادان انتقال پیدا کرد ولی متاسفانه فوت شد.
ترس از کرونا به خاطر “مادر”
راستش روزهای اول از این ویروس می ترسیدم زیرا مادرم به دیابت مبتلا است و من برای حفظ سلامتی او باید دو چندان از خودم مراقبت و حفاظت کنم تا خدای نکرده ناقل این ویروس نباشم. وقتی به خانه می روم، لباس هایم را پر از الکل می کنم و بعد هم آن ها را مقابل نور خورشید قرار می دهم تا انتقال دهنده این ویروس به خانواده نباشم. این شرایط واقعا خسته کننده است ولی من مقاوم می مانم.
پشیمان نیستم
واقعا پرستاران در این روزها خستگی ناپذیر و با از خود گذشتگی کار می کنند. ما کارمان را دوست داریم و خود من تاکنون خسته نشدم. البته کمبود وسایل حفاظتی در روحیه مان تاثیر می گذارد ولی سختی ها و کمبودها هیچ وقت باعث نشده که از انتخاب شغل پرستاری پشیمان شوم و همچنان مصمم ادامه می دهم. روزی که پرستاری را انتخاب کردم، واقعا چیزی از سختی های این شغل نمی دانستم.
خاطره شیرین از کار در آی سی یو
مدتی پیش یک پسر جوان مبتلا به دیابت، به دلیل بالا رفتن میزان قند خون اش به کما رفته بود و در آی سی یو تحت مراقبت بود. زمانی که خدا را شکر هوشیاری را به دست آورد و متوجه رسیدگی های ما شده بود، چند روز پس از ترخیص، برای تشکر از من به بیمارستان آمد. این چنین اتفاقاتی واقعا آدم را خوشحال می کند. واقعا بهبود بیماران وقتی دوباره با حال خوب برای قدردانی پیش ما می آیند، حس فوق العاده خوبی است و خستگی را از تن مان در می آورد.
دغدغه این روزهای پرستاران
کمبود وسایل حفاظتی باتوجه به این که درگیر کرونا هستیم و کمبود نیرو که البته همیشگی است و این روزها نیز بیشتر حس می شود، دغدغه ما پرستاران است. البته خدا توانایی دو چندانی به پرستاران عطا کرده است. ما پرستاران هم مثل نیروی انتظامی هستیم که باید در هر شرایطی در محل کارمان حاضر شویم. پرستاران همیشه در صحنه هستند و به نظرم دستمزدشان بر اساس کاری که انجام می دهند، نیست. امیدوارم معوقات حقوق ما پرستاران نیز هر چه زودتر پرداخت شود.
با “کرونا”، قوی تر هم شده ام
ما پرستاران برای این که در مواجه با بیمار بد حال، خودمان را نبازیم، همیشه باید قوی باشیم و این روزها که ویروس کرونا به جان آدم ها افتاده است، من و دیگر پرستاران، قوی تر هم شده ایم تا به کمک خودِ مردم، این ویروس را شکست دهیم. خدا را شکر روحیه قوی دارم و تمام تلاشم این بوده که به مردم و اطرافیانم روحیه و انگیزه بدهم. الان هم توکلم به خدا است و ان شاءالله که وضعیت بهبود پیدا کند.
مثبت شدن تست همکاران
متاسفانه تست کرونای چند همکارم در بخش رادیولوژی بیمارستان مثبت شد زیرا افرادی که در این بخش کار می کنند و با افراد مختلف از جمله کرونایی در ارتباط هستند، بیشتر در معرض ابتلا به این ویروس هستند. خوشبختانه حال همکارانم خوب است و اکنون در قرنطینه خانگی به سر می برند. امیدوارم هر چه سریع تر سلامتی کامل را به دست آورند. اکنون همگی بیشتر مراقبت می کنیم و حواس مان هست.
با “کرونا”، مردم قدر هم را بیشتر دانستند
در روزهایی که این ویروس جهان را تحت تاثیر قرار داده است، خیلی ها به خودشان آمدند که دنیا ارزش ندارد و باید با هم خوب باشیم. خود من یک فرد اجتماعی ام و همیشه می گویم دنیا دو روز است و باید همیشه مهربان بود. به نظرم کرونا باعث شده که این روزها مردم بیشتر قدر هم را بدانند و مهربانی شان دو چندان شود و تلخی ها را فراموش کنند.
شباهت نجات غریق و پرستاری
یک ناجی غریق و یک پرستار، با جان انسان ها در ارتباط هستند و هر دو تلاش می کنند تا از جان انسان ها با از خودگذشتگی، مراقبت کنند. حس شیرینی در هر دو رشته پرستاری و نجات غریق وجود دارد که البته قابل وصف هم نیست.
“کرونا” متشکرم
کرونا یک ویروس کوچک و ترسناک است ولی من از این ویروس تشکر می کنم که باعث شد دنیا را به صورت دیگری ببینیم. برخی آدم ها فکر می کنند که خیلی بزرگ هستند و می توانند “کن فیکون” کنند ولی این ویروس کوچک، بلاهایی سرمان آورد که یادمان باشد باید انسان های خوب تری باشیم و از کنار هم بودن لذت ببریم. در این روزها کنار هم بودن ها برای مان مثل ستاره سهیل شده است. البته جنبه منفی این ویروس هم، تلفاتی است که دارد که بسیار ناراحت کننده است.
آی سی یو با نام “باند پرواز”
خیلی ها از نام آی سی یو هراس دارند و البته ما به آن باند پرواز می گوییم ولی باوجود ترسی که مردم از این بخش دارند، ما پرستاران نمی ترسیم و مردم مطمئن باشند با تمام وجود برای بهبود بیماران تلاش می کنیم.
حرف پایانی
در این چند ماهی که با شیوع ویروس کرونا مواجه بوده ایم، مردم واقعا کنار ما پرستاران بوده اند و از هر طریقی که توانسته اند، به ما دلگرمی داده اند و ما سپاسگزار محبت آن ها هستیم. از آن ها می خواهم که واقعا نکات بهداشتی را رعایت کنند تا زحمت همکارانم دو چندان نشود و آمار مبتلایان کاهش و آمار بهبودیافتگان افزایش پیدا کند.
انتهای پیام
برچسبها: