سرقت ۳.۵میلیاردیِ دختر جوان از پدرِ خواستگارش
چند روز قبل تاجر میانسالی با پلیس تماس گرفت و از سرقت ۳٫۵میلیاردی از گاوصندوق خانهاش خبر داد. مرد میانسال در تحقیقات گفت: صبح برای انجام کاری از خانه خارج شدم و همسر و پسرم نیز برای شرکت در جشن تولد پسرم که در منزل مادربزرگش برگزار شده بود، در خانه نبودند.
ساعت حدود ۱۲ ظهر زمانی که به خانه برگشتم، با درِ باز گاوصندوق و سرقت طلا، دلار و پولهای نقدی که داخل گاوصندوق بود، مواجه شدم. کارآگاهان اداره هفدهم مبارزه با سرقت منزل بهدنبال گزارش سرقت ۳٫۵میلیاردی، راهی محل سرقت که خانهای ویلایی در غرب پایتخت بود، شدند.
در بررسیهای اولیه با توجه به سالمبودن درهای ورودی و اینکه سارق کلید گاوصندوق را داشت، احتمال اینکه سرقت به دست شخصی آشنا انجام شده باشد، قوت گرفت. با بهدستآمدن این سرنخ، تحقیقات روی افرادی که به آن خانه رفتوآمد داشتند، متمرکز شد.
در بررسیهای صورتگرفته مشخص شد یکی از افرادی که جدیدا به خانه مرد تاجر رفتوآمد دارد، دختر جوانی به نام رکسانا ۲۶ساله است که بهتازگی با پسر خانواده به نام امیرحسین نامزد کرده است. امیرحسین در تحقیقات در رابطه با نامزدش گفت: رکسانا دختر آرام و مهربانی است. مدتی قبل با او در فضای مجازی آشنا شدم و روزبهروز ارتباط ما بیشتر میشد.
در مدت زمان کوتاهی به او دل بستم. وقتی از علاقهام به رکسانا گفتم، متوجه شدم او نیز به من علاقهمند شده است. موضوع را با خانوادهام مطرح کردم و بههمراه آنها برای مراسم خواستگاری راهی خانه رکسانا شدیم. پسر جوان در ادامه تحقیقات به کارآگاهان گفت: رکسانا در برجی در منطقه فرمانیه زندگی میکرد و شب خواستگاری مادر، دایی و خالهاش در مراسم حضور داشتند.
صحبتها بین خانوادهها مطرح شد و من و رکسانا با هم نامزد کردیم و قرار شد چند ماه دیگر ازدواج کنیم. شبی که فردای آن روز از خانهمان سرقت شد، تولد من بود و جشن در خانه مادربزرگم در محدوده نواب برگزار شد. امیرحسین گفت: رکسانا هم بهعنوان نامزدم در جشن تولدم شرکت کرد.
رکسانا آن شب خانه مادربزرگم ماند و صبح گفت باید به خانه برود و کار دارد. من هم او را مقابل برجی که محل سکونتشان بود، رساندم. از من خواست منتظرش بمانم و من هم طبق خواسته او عمل کردم. سه ساعتی مقابل برج منتظر رکسانا ماندم تا رکسانا از برج خارج شد و با من برگشت؛ البته بعد از آن روز رفتار او نسبت به من خیلی سرد شد و مدام بهانه میآورد و سعی میکرد رابطهاش را با من کم کند. اظهارات پسر جوان و رفتارهای مشکوک رکسانا، شک کارآگاهان را برانگیخت.
مأموران بلافاصله راهی برج محل سکونت رکسانا شدند و بررسیها نشان داد واحدی که دختر جوان مدعی شده بود خانهاش است، به مدت ۴۸ ساعت در زمانیکه امیرحسین و خانوادهاش به خواستگاری رفته بودند، اجاره شده بود. از سویی با استعلام هویت دختر جوان مشخص شد که نام او جعلی است و رکسانا، در واقع سارقی است که به غیر از سابقه کیفری که گذارنده بود، به اتهام سرقت از خانه ۱۵ زن در یکی از دادسراهای پایتخت پرونده دارد.
با برملاشدن این موضوع، دختر جوان بازداشت و زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد، به سرقت از گاوصندوق مرد تاجر و دزدی از ۱۵ زن دیگر اعتراف کرد. او گفت: با حضور در مجالسی که در خیریهها برگزار میشد، سعی میکردم اعتماد افرادی را که آنجا هستند، جلب کنم. بعد از گذشت مدتی از دوستیام با آنها، برنامهای را طراحی میکردم تا من را به خانهشان دعوت کنند.
بهعنوان میهمان به خانه آنها میرفتم و به بهانه تعویض لباس وارد اتاقهایشان میشدم. از آنجایی که معمولا افراد وسایل با ارزششان را در اتاقخوابهایشان مخفی میکنند، در فرصتی که برای تعویض لباس به اتاقها میرفتم، وسایل باارزش را سرقت میکردم. رکسانا درباره سرقت از خانه مرد تاجر نیز گفت: وقتی با امیرحسین آشنا و از وضعیت مالیاش باخبر شدم، تصمیم گرفتم از او نیز سرقت کنم.
وقتی او پیشنهاد خواستگاری به من داد، برای جلب اعتمادش به دروغ گفتم در برجی در فرمانیه زندگی میکنیم. بعد هم بههمراه چند نفر از دوستانم که با آنها در کارهای خلاف آشنا شده بودم، واحدی را در یکی از برجها ۴۸ ساعت اجاره کردم تا مراسم خواستگاری در آنجا برگزار شود.
دختر جوان ادامه داد: یک هفته قبل از سرقت از خانه پدر امیرحسین، بهبهانه میهمانی وارد خانه شده و دستهکلید او را که کلید خانه و گاوصندوق داخل آن بود، سرقت کردم. صبح روز تولد امیرحسین میدانستم که مادر امیرحسین خانه مادربزرگش است و پدرش نیز برای انجام کاری از خانه خارج میشود. بهترین فرصت برای اجرای نقشهام بود.
تنها کسی که ممکن بود برایم دردسر به وجود آورد، امیرحسین بود که با این ترفند که در خانهمان کار دارم، امیرحسین را به فرمانیه کشاندم و سه ساعت او را مقابل برج معطل کردم. خودم هم بلافاصله پس از اینکه وارد برج شدم، از در دیگر خارج شده و فورا به خانه امیرحسین رفته و سرقت را انجام دادم و به برج برگشتم و امیرحسین در تمام این مدت مقابل برج ایستاده بود و تصور میکرد من داخل آپارتمانمان هستم.
سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر گفت: تحقیقات برای مشخصشدن جرائم احتمالی دختر جوان و کشف زوایای پنهان پرونده ادامه دارد.
برچسبها: