ماجرای تعرض به زن جوان در گورستان
زن جوان در این باره گفت: من در قبرستان بالای سر مزار مادرم بودم که مردی سراغم آمد و چون دید حالم بد است، به من آبمیوه داد و بعد درددل کرد. من متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد و تقریبا بیهوش شدم. سپس این مرد من را مورد آزار و اذیت قرار داد.
در بررسیها مشخص شد مرد متهم به قبرستان زیاد سر میزند. با ردیابیهای انجامگرفته او شناسایی و بازداشت شد.
متهم گفت: این زن دروغ میگوید. من مدتها بود که او را میشناختم، اما آبمیوه مسموم ندادم. من فقط با او صحبت کردم. هرچند متهم آزار و اذیت زن را رد کرد، اما با تکمیل تحقیقات پرونده در شعبه ۹ دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت.
در جلسه رسیدگی به این پرونده، ابتدا زن جوان شکایت خود را مطرح کرد و گفت: من سالها قبل از شوهرم جدا شدم و با دختر ۹سالهام در کنار مادرم زندگی میکردم. مدتی قبل مادرم را از دست دادم. هر پنجشنبه سر مزار مادرم میرفتم و دردها و رنجهایم را با او در میان میگذاشتم. روز حادثه نیز حالم خیلی بد بود و گریه میکردم. مرد جوان سمتم آمد. او یک آبمیوه داد و گفت او هم مادرش را از دست داده و حالش خوب نیست. یکدفعه من بیحال شدم و مرد جوان مرا مورد آزارواذیت قرار داد.
وقتی متهم در جایگاه قرار گرفت، گفت: من این اتهام را قبول ندارم. من این زن را سالها بود که میشناختم. بعد از اینکه از شوهرش طلاق گرفت با من رابطه داشت و میخواستم با او ازدواج کنم، اما بهخاطر دخترش قبول نمیکرد. بعد هم رابطه ما تمام شد تا اینکه مادرم فوت کرد. من هر روز سر مزار مادرم میرفتم. خیلی روزهای سختی بود. معتاد شدم، چون نمیتوانستم رنج نبودن مادرم را تحمل کنم. خانوادهام من را به کمپ ترک اعتیاد بردند و ترک کردم. آنها دختری برایم در نظر گرفتند تا ازدواج کنم. روز حادثه سر مزار مادرم بودم که یک بار دیگر زن جوان را اتفاقی دیدم و با هم صحبت کردیم. بعد راه خودم را رفتم و این زن هم راه خودش را رفت. ما هر دو از اینکه مادرمان را از دست داده بودیم، ناراحت بودیم و فقط درباره مادرانمان حرف زدیم.
متهم ادامه داد: این زن با شکایتی که مطرح کرده، آینده من را خراب کرده است؛ چراکه خانواده دختری که میخواستم با او ازدواج کنم، دیگر به من دختر نمیدهند و زندگیام تحت تأثیر این اتفاق قرار گرفته است.
با توجه به مدارک موجود و دفاعیات متهم، هیئت قضات شعبه ۹ برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.
برچسبها: