چرا آمریکا به سمت گزینه قرنطینه نرفته است؟
چین پس از تأخیری چندهفتهای در اعلام وجود ویروس کرونا به جامعهٔ جهانی، تصمیم گرفت مرزهای شهر ووهان، و در مرحلهٔ بعد استان هوبی را ببندد و در واقع حدود ۶۰ میلیون نفر را در خانههایشان محبوس کند؛ بزرگترین محاصره بهداشتی در تاریخ. درجهٔ سختگیریِ این اقدام، شاید قرونوسطایی به نظر برسد اما از سوی سازمان جهانی بهداشت با تحسین و تمجید روبهرو شد.
اما آیا دولت ایالات متحده هم میتواند شهرهای بزرگی مثل نیویورک و شیکاگو یا حتی شهرهای کوچکتر را قرنطینه کند؟
محاصرهٔ بهداشتی بزرگمقیاس با چالشهای بزرگی روبهروست: قانونی، اخلاقی و منطقی. از دیدگاه سلامت عمومی، دلایل بسیاری وجود دارد که به این باور برسیم که چنین عملی چهبسا موجب نتیجه معکوس بشود. در این نوشتار قصد دارم قرنطینه گسترده و فاصلهدهی اجتماعی در امریکا را از نظر قانونی و مؤثربودن بررسی کنم.
آیا دولت فدرال قدرت قطع ارتباطات شهرهای بزرگ را دارد؟
در سیستم قانون اساسیِ ایالتمحور امریکا، توان رفاهگستری، در حوزهٔ اختیارات ایالتهاست نه دولت مرکزی. بنابراین دولت مرکزی ایالات متحده، برعکس نمونههای چین و ایتالیا، قدرت بسیار محدودی در قرنطینهکردن شهرها دارد. دولت مرکزی ایالات متحده فقط میتواند مانع انتشار ویروس کوید-۱۹ به درون مرزهای ایالات متحده یا انتشارش بین ایالتها بشود. اختیار تام دربارهٔ قرنطینهٔ شهرها را خود ایالتها دارند.
البته دولت مرکزی تنها نهادی است که قدرت تنظیمِ مراودات بین ایالتها را دارد، با اینهمه هرگز پیش نیامده که سفر بین ایالتی را ممنوع اعلام کند. آخرین باری که دولت ایالات متحده منع سفر به ایالتی را توصیه کرد، زمان شیوع زیکا بود که ادارهٔ کنترل و پیشگیری از بیماریها به زنان باردار توصیه کرد به جنوب فلوریدا سفر نکنند. دولتهای ایالتی دربارهٔ سفرهای بینایالتی هیچ اختیاری ندارند.
آیا قرنطینهٔ شهرهای بزرگ با قانون اساسی سازگار است؟
بعد از وضع قانون اساسی مدرن ایالات متحده، محاصرهٔ بهداشتی بزرگمقیاسی رخ نداده است. در ابتدای قرن بیستم (سال ۱۹۰۰) دادگاهی در سانفرانسیسکو (ایالت کالیفرنیا) بهسبب شیوع طاعون کل محلهٔ چینیها در این شهر را تحت محاصرهٔ بهداشتی قرار داد اما در این بین بیعدالتیهای گستردهای در حق جامعهٔ چینیهای این شهر رخ داد. حالا در میانهٔ شیوع ویروس کرونا، آن پرونده به ما یادآور میشود که استفاده از قوهٔ قهریه میتواند به ابزاری برای تبعیض و انقیاد تبدیل شود.
محاصرهٔ بهداشتی بزرگمقیاس، چهبسا قوانین سلامت عمومی را زیر پا بگذارد. مسلماً دادگاهها به ایزولهسازی درست (برای افراد مبتلا به ویروس کوید-۱۹) یا قرنطینه (برای افرادی که با فرد مبتلا در تماس بودهاند) رأی خواهند داد، اما محدودیتهای بزرگمقیاسِ آزادی، خارج از موضوع و نامتناسب خواهند بود. مثلاً بستری اجباری بیماران مبتلا به مشکلات روانی نمونهای مناسب است. دادگاه عالی امریکا بستری اجباری را «محدودیت گستردهٔ آزادی» میخواند و آن را مستلزم سنجش فردی میزان خطر بر اساس شواهد و مدارک واضح و مستدل میداند. یا مثلاً دادگاهی، قرنطینه برای بیماری سل را «تجاوز به حق آزادی» میداند؛ «آزادی تمام و کمال» و آن را کمتر از بستری اجباری بیمار مبتلا به مشکلات روانی نمیداند.
آیا قرنطینهٔ شهرهای بزرگ اقدامی مؤثر در جهت حفظ سلامت عمومی است؟
حتی اگر بپذیریم که محدودکردن استان هوبی موجب کاهش گسترش ویروس به دیگر نقاط چین و جهان شد، آیا تکرار همان کار در ایالات متحده و در سطح فعلی شیوع بیماری مؤثر است؟ آشکار است که وقتی مردم با تراکم زیاد کنار هم جمع میشوند – مثلاً در بیمارستانها، مکانهای مذهبی، زندانها، کشتیهای تفریحی – ویروس کوید۱۹ بهسرعت و بهطور کارآمدی منتشر میشود. بنابراین، اگر جمعیت مبتلا و غیرمبتلا در شهری متراکم کنار هم قرنطینه شوند، قابل پیشبینی است که مبتلایان، بیماری را به دیگران منتقل کنند و وحشت و دشواری بیشتری ایجاد شود. نخستین قانون در سلامت عمومی، جلبِ اعتماد عمومی است. اگر در ایالات متحده چنین اقدامات سختگیرانهای جزو گزینهها بود، ما هر گونه همکاری مردم را از دست میدادیم. چهبسا مردم فرار میکردند و شیوع، حالت زیرزمینی پیدا میکرد.
ایالات متحده فرق اساسی دیگری هم با چین دارد. چین برای رساندن غذا و دارو و حتی بیمارستان و دیگر منابع موردنیاز به ووهان، بسیج عمومی راه انداخت. ایالات متحده برای چنین بسیجی هیچ برنامهای ندارد و حتی ظرفیت چنین جریان سریع و ناگهانیای را ندارد.
معاهدهٔ اجتماعی: در برابر افراد قرنطینهشده چه وظایفی داریم؟
اگر احتمال انجام محاصرهٔ بهداشتی بزرگمقیاس در امریکا وجود ندارد، پس باید انتظار چه نوع قرنطینهای را داشته باشیم؟ احتمالاً میلیونها نفر در خانههای خودشان قرنطینه خواهند شد. و درعین اینکه قرنطینهٔ خانگی را «اختیاری» میدانیم، افراد اغلب راهی ندارند جز همکاری؛ و اگر همکاری نکنند، دولت میتواند دستوراتی صادر کند. همچنین ممکن است «قرنطینهٔ کاری» اتفاق بیفتد؛ همانطور که طی شیوع سارس در استان اونتاریو کانادا اتفاق افتاد، که مثلاً کارمندان مراکز بهداشتی فقط میتوانند بین خانه و محل کارشان تردد کنند. حتی ممکن است شاهد قرنطینهٔ گروهی باشیم، مثل قرنطینهٔ یک مجتمع مسکونی یا خوابگاهی. همین الان هم چنین قرنطینهای را داشتهایم: قرنطینهٔ مسافران کشتی تفریحی گرند پرینسس.
باتوجه به این احتمالات، باید آمادهٔ برآوردهکردن نیازهای ابتدایی افراد باشیم. کاملاً قابل پیشبینی است که طی هفتهها یا ماههای آینده شاهد باشیم که میلیونها آمریکایی از جوامع جدا شوند و در خانه یا مراکز درمانی و بیمارستانها یا مراکز قرنطینه نگهداری شوند. مسئولیتهای اخلاقی ما در برابر هموطنان و همشهریهایمان چیست؟
به نظر میرسد که سلامت عمومی، معاهدهای اجتماعی باشد. افرادی به خاطر صلاح جمع از بقیه جدا میشوند و دولت باید به رفتار و درمان انسانی متعهد شود. تحت چنین معاهدهای، افراد بیمار یا کسانی که با فردی مبتلا تماس داشتهاند بهمدت دو هفته قرنطینه میشوند. برای افراد متموّل این شاید فداکاری بزرگی نباشد. آنها ارتباطاتشان را بهصورت مجازی خواهند داشت و کمدها و یخچال خانهشان احتمالاً پر از مایحتاج روزانهشان است. اما قشر فقیر، کارگر، و افراد بدون بیمه چنین امکاناتی ندارند. ما باید برای اقشار آسیبپذیر پوشش کامل بیمه فراهم کنیم و به قشر کمدرآمد، کمکهزینهٔ ایام بیماری پرداخت کنیم و نیازهای ابتدایی همچون دارو و غذا و آب را برایشان فراهم کنیم. بهنظر میرسد که اغلب امریکاییها [مردم]، اگر از این موارد خیالشان راحت باشد، به سهم خودشان قرنطینهٔ خانگی را تاب میآورند. اما آیا دولت هم به سهم خودش به این معاهده وفادار خواهد بود؟ فعلاً که هیچ برنامه و هیچ دستورالعملی نداریم و با کمبود منابع هم مواجهایم.
برچسبها: